
بويدvartyدرReserveبازيLondoloziدرآفريقايجنوبيبزرگ شدوخاطراتاو"كليسايجامعوحشي"تصويرزندهوفريبندهيكزندگيجواندرمجاورتهمبازيباييفوقالعادهوخطرباور نكردنيقرارداشت.اماوقتيثروتخانوادهتغييركرد, vartyبهروشهايجديدآزمايششد,وچيزيكه به دنبال آنبود,journey.TodaعميقروحيبودكهدرLondoloziادامهداشتواوتلاشميكندكه يككوريدورقديميفيلرابازسازيكند وبهبنيادكارخوبكمك كندتا مراكزيادگيريبيشتريدرآفريقايجنوبيايجاد كند.در اينجا,اودر موردسلامتجهانطبيعي,تجربياتخودبانلسونماندلا,ورويايخلقيكحركتofو اختصاصكتابتانبهمادرتصحبت ميكند.آياميتوانيدتاثيراورا برروي شماشرحدهيد?بهنظرمخيليزياداست.اوزمانيكه 15سالهبودبا پدرمملاقاتكردو16 سالداشتبامهمانانآيندهكهدرقسمتشرقيوشرقيآفريقايجنوبيبهاينكلبهميآمدندملاقاتميكرد.اوباآنهابهپايينميرفتوآخرهفتهرا مي گذراند.محيطخشنيبود:آبدر حال دويدن,كلبههايگلي.اوهركاريرا كهشماميتوانيدتصور كنيد, ازخدمتكاراتاقبهآشپزواگذاركرد.ومنفكر ميكنمچيزيكهازاوياد گرفتم,نوعيof,رفتاركردنباآن…اومثلاينبودكهتمامزندگيمن.اوما رادرجنگليمحصوركرد كه توسطمارهاوعقربوعنكبوتهادرخانهايبدونبرقاحاطهشدهبود .اوبهدكترتلفنكردوما رادريكترازووزن كرد,وگفت: "بسيار خوب,حالااين قدربزرگهستند,آنهااينمقدارراوزنميكنند "واينطرزبرخوردباآنوطرزبرخوردبهآناستكهمنواقعاآنها را تحسينميكنم.امااوهمچنينميتوانستبانرميزيباتعادل خود راحفظكند.سعيدارمآندوچيزرا درخودمحفظكنم.منفكر ميكنمكهمردان,بهمنظوردركدرستيتوانايينرمكردنورفتنبهمكانهايآسيبپذير,دردسترس,بايدحسواقعيقدرتوانعطافپذيريخودرا داشته باشند.چيزهايزياديازاويادگرفتم.
مردان ميتوانند با واقعيتهاي انساني آسيبپذيري و اضطراب, به مبارزه با الگوهاي كليشهاي قدرت و machismo بپردازند. اين داستان هر دو طرف تجربه را نشان ميدهد. شما چه اميدي داريد كه مردان از آن دوري كنند? من فكر ميكنم كه ما به يك مدل جديد نياز داريم. و من فكر ميكنم كه طبيعت به ما كمك ميكند اين را بيابيم. زماني كه زمان زيادي را در طبيعت صرف ميكنيد, يك چيز جالب رشد ميكند. اول بايد سخت و انعطافپذير باشيد. دومين چيزي كه اتفاق ميافتد اين است كه شما در زمين با موجوداتي هستيد كه ميتوانند به طور بالقوه براي شما خطرناك باشند, يك فروتني عميق طبيعي به دنيا ميآيد و من فكر ميكنم كه مردان ميتوانند بخشهاي مختلفي از خودشان را كشف كنند كه دو مدل به آنها داده شدهاست: مرد حساس يا مرد مردانه. و جايي در وسط وجود دارد كه به نظرم بر روي فروتني ساخته شدهاست و تنها در صورتي ميتواند باز شود كه شما حس قوي از تواناييهاي خود داشته باشيد و اين چيزي است كه طبيعت به من دادهاست. ميدانم كه ميتوانم بروم بيرون و شير را پيدا كنم و در وضعيتي نزديك و نزديك با يك حيوان بسيار خطرناك باشم, و كاري دارم كه بايد با آن مقابله كنم. اما من همچنين ميدانم كه اگر به آن وضعيت با گستاخي برخورد كنم كه قصد آسيب رساندن به خودم را دارم. پس آن شما را به جاهاي مختلف هل ميدهد. به مردان دو مدل داده شدهاست: مرد حساس يا مرد مردانه. و در ميان آن جايي وجود دارد كه من بر آن اعتقاد دارم در تواضع و انعطافپذيري ساخته شدهاست, و از آن فروتني و انعطافپذيري, توانايي به طور كامل حاضر و در دسترس قرار ميگيرد. و من فكر ميكنم كه زنان جهان را به يك آگاهي جديد هدايت ميكنند و من فكر ميكنم كه مردان بايد جايي پيدا كنند كه بتوانند از آن حمايت كنند, و آنها ميتوانند قوي باشند اما بسيار حاضر باشند و كتابي كه شما در مورد آنها صحبت ميكنيد را در مواجهه با خطر آگاه كنيد و نگران باشيد كه جامعه مدرن آن را حذف كند. تو اين خطر را خطري تهديد ميكني. ميتوانيد آن را گسترش دهيد? تجربه من اين است كه با پدرم از خانه بيرون رفتم و به آداب و آداب و آداب و رسوم و آداب و رسوم و آداب و رسوم و آداب و رسوم و آداب و رسوم و آداب و رسوم و آداب و رسوم و آداب و رسوم و آداب و رسوم و آداب و رسوم و آداب و رسوم و آداب و رسوم و آداب و رسوم و آداب و رسوم و آداب و رسوم و آداب و رسوم و آداب و رسوم و آداب و رسوم و آداب و رسوم و آداب و رسوم
مسيوليت آنها مرا عميقاً پذيرفته بود, زيرا من با اين چالش ارائه شدهبودم و سپس او مرا از درون آن راهنمايي ميكرد. و بعد وقتي با شرايطي روبهرو شديم كه خطرناك بودند, او را در تكرارهاي مختلفي از خودش ديدم. من به او احترام نگذاشتم, زيرا به من گفته شدهبود: " من پدر شما هستم و شما بايد به من احترام بگذاريد." من از روشي كه او آن را اداره ميكرد تحسين ميكردم. من فكر ميكنم كه گاهي اوقات در جامعه ما نوعي اهلي كردن وجود دارد كه به مردان در خانواده اجازه ميدهد تا به طور كامل يكديگر را ببينند و سپس چيزي كه شما به دست ميآوريد اين است كه افراد خانواده به من احترام ميگذارند. و اين چيزي است كه منظور من از آن است. من فكر ميكنم كه ما به شرايطي نياز داريم كه مردان بتوانند در آنجا خشونت خود را تجربه كنند و در آنجا ميتوانند نسبت به تلاش براي تجويز ان براي هر يك از Reserve olozi olozi, احترام بسازند: كليساي جامع of VartyYou, شنيدن صداي دروني را توصيف ميكند كه راهنماييهاي قدرتمند را در لحظات محوري فراهم ميكند. چطور اين صدا را تعريف ميكنيد و هنوز هم شما را راهنمايي ميكند? بله. بسياري از آنچه كه من ميخواهم انجام دهم اين است كه سلامت عقل را در جامعه ما به ارمغان آورد و حمايت آن را براي مردم به ارمغان آورد, زيرا من آن را به عنوان نوعي دارو تلقي ميكنم. ما در يك محيط بسيار سخت تلاش ميكنيم, فشار زيادي دارد كه پر است. و اتفاقي كه ميافتد اين است كه ذهن پر از صداهاي مختلفي از كاري كه بايد انجام دهيد و كاري كه بايد انجام دهيد, ميشود. و شما با چيزي كه من اسمش را خط داخلي مينامم, دست تان را از دست ميدهيد. راههاي دروني طبيعت اصلي هستند, ماهيت واقعي, و وقتي چيزي را لمس ميكنيد كه واقعاً براي شما درست است, و شما فضاي و روشني ذهن براي لمس آن داريد, چيزي كه به آن احساس ميكنيد احساسي است.
بدن شما , احساسي است كه از هيجان , محرك واقعي و شور و شوق ناشي ميشود . و اين به خودتان نميگويند " بلند شويد , بايد اين كار را انجام دهيد , " اين تقريبا شبيه يك كشش براي انجام اين كار است . پس وقتي فضا را خلق ميكنيم و stillness.What كه ميخواهم انجام دهم , روح دنياي طبيعي را به جامعه ما ميآورد … به جاي اينكه در ذهن داشته باشيم , فقط احساس ميكنيم كه چه چيزي شما را تسخير ميكند , چه چيزي شما را ميگيرد , و در عين حال , چيزي كه در حال ايجاد حس medicine , بسته شدن در بدن است . و وقتي شروع ميكنيد كه جنبههاي مختلفي را احساس كنيد , چيزي كه بدن شما ميگويد يك بله بزرگ است و آنچه كه بدن شما ميگويد يك چيز بزرگ است . اين شروع ميشود كه شما را به سيستم راهنمايي طبيعي ببرد كه در همه ما وجود دارد و تمام حيوانات طي سال گذشته از يك استاد روحاني در دهلينو ديدن كرديد كه به شما گفت : " كل سفر روحاني داخلي است ." من ميگويم كه اكنون نسبت به گذشته براي من حقيقيتر است . سفر داخلي به راحتي چشم شما را ميبندد , حسهاي شما را به كار مياندازد و زمان ميبرد تا درون خود باشد , و هنوز همان جايي است كه من معتقدم ما شروع به ارتباط با ماهيت عميقتر ميكنيم . ما در دنيايي فوقالعاده خارجي زندگي ميكنيم و هنوز هم اعتقاد دارم كه اين شروع هر سفر معنوي است . در غير اين صورت تعداد زيادي از شما براي ديدن خود و شنيدن راهنماي خود , " بيننده call " , كه اين عنوان را براي شما چه معنايي ميدهد , به شما نزديك ميشوند . من در مورد اين اثر احساساتي هستم و در واقع داستان كتاب اين سفر بازگشت است . من آن را در دو بخش ميبينم كه آن را در احياي روح انسان
شكار. و سپس در سال 1969 هنگامي كه پدربزرگ من درگذشت ، پدر و عموي من گفتند ، "خوب ، ما قصد داريم با شكار از بين بريم ، ما با اين سرزمين شريك مي شويم و مي خواهيم از حيوانات محافظت كنيم."و در فضاي يك نسل ، آنها اين مزرعه گاو ورشكسته را در بيابان پر رونق بازسازي كردند. مكاني كه قبل از شليك شيرها و پلنگ ها از شما فرار مي كرد, اكنون آنها به اندازه كافي به ما اعتماد مي كنند تا آنها را مشاهده كنيم, حيوانات وحشي كه با آنها خويشاوندي مي كنيم به ما اجازه مي دهند تا در كنار آنها باشيم. بويد وارتي: RestorerBoyd VartyI يك زمين را ترميم كرده است و اين نتيجه عميقي دارد, زيرا اين بدان معني است كه در اين جهان كه همه مي دانند ما بايد كاري انجام دهيم, اما ما نمي دانيم چه چيزي, ما مي توانيم فقط تلاش براي حفظ آنچه باقي مانده است متوقف كنيم, و ما مي توانيم به طور فعال بيرون برويم و شروع به عقب نشيني مناطق وحشي كنيم. و بعد اتفاق زيبايي رخ مي دهد, همانطور كه زمين را بازيابي مي كنيد, جايي در جامعه و DNA ما, جوامع ما شروع به ترميم مي كنند. ارتباط طبيعي ما با طبيعت شروع به بازگرداندن روح ما مي كند و سپس همزمان با بازگرداندن روح انسان ، مردم تمايل بيشتري به ارتباط مجدد با طبيعت و محافظت از آن مي كنند. بنابراين, آنها با هم كار مي كنند: همانطور كه شما زمين را بازيابي مي كنيد, شما مردم را بازيابي مي كنيد, همانطور كه شما مردم را بازيابي مي كنيد, آنها زمين را بازيابي مي كنند. ترميم مي تواند براي افراد مختلف باشد ، ممكن است سفر خود را به هماهنگي از جايي كه در حال حاضر هستيد شروع كنيد. ممكن است يك باغ غذايي را شروع كنيد و ممكن است راه خود را براي خدمت ديگران پيدا كند. هر چيزي كه براي روح انسان و وضعيت طبيعي ما ترميم كننده باشد ، من ترميم را در نظر مي گيرم. من به عنوان يك عنوان سنگين فكر نمي كنم ، من فكر مي كنم اين يك چيز خارق العاده براي انجام زندگي من باشد. نلسون ماندلا پس از آزادي از جزيره روبن ، از لندولوزي بازديد كرد ، حالا شما درباره او چه فكر مي كنيد?نلسون ماندلا در Londolozi.Boyd Varty مي دانيد ، من يك تجربه شگفت انگيز داشتم. من در TED صحبت مي كردم و كمي در مورد تجربياتم با او صحبت مي كردم..من واقعاً فوق العاده عصبي بودم زيرا همه اين سخنان شگفت انگيز وجود داشت
و درست قبل از اينكه من روي صحنه قدم بزنم، آنها به من مراجعه كردند و گفتند: "نگاه كنيد، ما ميخواهيم به شما بگوييم كه نلسون ماندلا گذشتهاست" و من واقعا آرام شدم، چون احساس ميكردم پيامي كه ميخواستم پخش كنم يك احترام به او بود، پيامي از يك جامعه متحد. او واقعا يكي از دستاوردهاي نهايي بود. او هميشه در زندان ميگفت كه زمان زيادي براي فكر كردن دارد، و به من گفت كه ميتواند چيزهايي را كه بيش از همه در كشور ميخواهد خلق كند. او قادر به ايجاد احترام و آشتي بود. او ميتوانست از زندان خارج شود و كشور را به جنگ ببرد، اما او بيرون آمد و آنچه را كه در زمان آپارتايد مرتكب شده بود آشتي داد و به اين دليل بود كه آن را با خودش آشتي داده بود. و من اين را با خودم ميبرم. ميدانم كه حتي اگر به خودم نگاه نكنم و مطمئن شوم كه در ابتدا در حال ايجاد هماهنگي باشم، نميتوانم برگردم. زيرا اين هماهنگي جريان دارد: ما آن را در خود ايجاد ميكنيم كه به جهان وارد ميشود. ما در خود ناراحتي ايجاد ميكنيم، و اين چيزي است كه ما به دنيا ميآوريم. من ميدانم كه حتي اگر به خودم نگاه نكنم و مطمئن شوم كه در حال ايجاد هماهنگي در خودم باشم، من ميراثي كه در آفريقاي جنوبي تا اين روز ايجاد كردهاست را نيز ميبينم. در حال عبور از اين كشور، اين كشور يك بيداري بزرگ ديگر داشت: ما واقعا كجا ميرويم؟ آيا ما مديريت ميكنيم كه آن را نگه داريم، نه آن مرد، بلكه ارزشهايي كه او ارائه كرد؟ و اين كشور از خودش اين سوالات را بسيار جدي پرسيده بود … حتي در گذشت زمان، او باعث شد تا ما بپرسيم كه چه اتفاقي در Londolozi رخ ميدهد، و او ديد كه آفريقا يك دارايي منحصر به فرد در مكانهاي وحشي خود دارد، و بنابراين هنگامي كه رئيسجمهور شد، او بسيار حامي اين بود كه مطمئن شويد مناطق وحشي در آفريقاي جنوبي حفاظت شدهاند؟ آيا اميد داريد كه پنج سال آينده شما را به اينجا بياورد؟ اميدوارم كه پنج سال آينده فرصتهاي بيشتري براي ايجاد اين جنبش داشته باشد: حركتي از ترميم. براي اينكه مكانهاي بيشتري براي متحد شدن داشته باشيم
افرادي كه به ترميم خود و احياي كره زمين علاقه دارند. اميدوارم كه لندولوزي همچنان سكويي براي آگاهي از ترميم باشد و مردم بيايند و بازديد كنند. مثلا, ما اخيراً يك دامدار گاو از Pantanal داشتيم و مي مانيم, و او مدل را ديد, او يك مزرعه گاو ورشكسته را ديد كه به بيابان پر رونق برگشته بود, و او به آمريكاي جنوبي به Pantanal بازگشت, و او 50،000 هكتار زمين را به عنوان پناهگاه جگوار كنار گذاشته است. اين نوع كار وكالت باورنكردني است و مي خواهم اطمينان حاصل كنم كه فضاي خانه من همچنان الگويي است كه افراد ديگر مي توانند در سراسر جهان تكرار كنند. اميدوارم كه بتوانم حركتي ايجاد كنم تا بتوانيم شروع به ايجاد حركتي كنيم. ترميم سياره, و فكر مي كنم سن ترميم در پشت عصر اطلاعات ساخته خواهد شد. قبلاً هرگز نتوانسته ايم مثل الان بتوانيم با يكديگر صحبت كنيم. و مردم با قلب باز هستند ، مردم آرزو مي كنند چيزي را پيدا كنند كه آنها را به معنا و هماهنگي بازگرداند.
منبع